معنی ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن, معنی ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون پ انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن, معنی اxk[cاd zfdudfdcmj ctتj، اxk[cاd omb fdcmj , اjbاoتj، fbاog fاtت cdoتj، jasت lcbj, معنی اصطلاح ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن, معادل ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن, ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن چی میشه؟, ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن یعنی چی؟, ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن synonym, ازمجرای طبیعیبیرون رفتن، ازمجرای خود بیرون , انداختن، بداخل بافت ریختن، نشست کردن definition,